گل باقالی خانم (مریم شیکمو)

یک وبلاگ خوشمزه و کم کالری دست نوشته های یک رشتی

گل باقالی خانم (مریم شیکمو)

یک وبلاگ خوشمزه و کم کالری دست نوشته های یک رشتی

۳۱ جولای عروسی دعوتم وعده ما وزن ۵۵ کیلو!!! 

 

کلی چیز نوشتم ولی چون دیدم که کسایی که منو میشناسن هم این وبلاگو می خوانن یا شاید بخوانن پاکش کردم که به قول سید دشمن تراشی نکرده باشم!!! ولی خوب همین قدر بگم که شاکیم!!!  

 

دوباره امتحان دارم! مامانم کمتر از ۲ هفته دیگه وقت سفارت داره ای کاش که بشه!  دلم آغوش مادرانه می خواهد! 

 

ماه دیگه یکی از سخت ترین ماه های زندگیمه! هر روز تا ساعت ۱۰.۳۰ شب دانشگاه و سرکارم! اما ازطرفی خوشحالترم! زندگی بهتری خواهم داشت کمتر تفریح می کنم از وقتی تفریح می کنم بیشتر لذت می برم!!!  

 

داشتن یک هدف کوچک خیلی زندگی آدم را عوض می کنه نسبت به بی هدفی! لذا بی هدف نخواهم زیست زین پس!! هدف بلند مدت ۳ ساله من! وارد دانشگاه پزشکی شدن هرچه تلاش بیشتری بکنم دانشگاه بهتری خواهم رفت! به هاروارد و جانهاپکینز فکر میکنم!! هه هه خودم خندم گرفت!

 

امتحان

عجبا یک هفته در میون این امتحان لعنتی رو گند میزنم من!!! ۳ تا سوال درست را غلط کردن هنر می خوادا!!! عصبانیم حسابی! 

وزنم رو به کاهش حدودا ۵۷ تام تا بشم ۵۱ ول نمی کنم!! اینشالا ماه رمضونی! 

توی این گرما حسابی سرما خوردم از بس که جاهای سر پوشیده اینجا سرده!!یک سوتی خفنگ سر کار درکردم از خودم که مپرس هنوزم شرمنده ام!!!  

شب با بچه هام میام آپ می کنم دوباره بوس

 دلم گرفته!!  

یک چرای بزرگ دارم که نه توان پرسیدنش هست نه طاقت شنیدن جوابش!  

دلم میخواد کمکش کنم اما خودش کمک نمی خواد! بهترین دوستم توی آمریکا تصمیم گرفته جدا بشه! از نظر من از اون تصمیم هایی که آدم اول می گیره بعد بهش فکر میکنه که چرا این تصمیم رو گرفته! از این تصمیم هایی که  من طلاق می خوام ولی به چه دلیل؟ خیلی مطمئن نیستم چرا!! ولی می دونم که طلاق می خواهم!! 

ای کاش شوهرش بد بود! بسیار زحمت کش و مهربان! درسته که دانشجو دکترا بود اما برای مخارج خانه توی کافی شاپ هم کار می کرد!! درسته که مثل ما ها بورس تحصیلی نداشتن اما خیلی زحمت کش بود و آینده اش درخشان خواهد بود! بگم افسوس؟؟؟ یا نگم افسوس! دوستم فکر می کنه شادتر خواهد بود بدون اون! به نظرش از روز اول ازدواج با او مشکل داشته!   

یاد تابستان پارسال بخیر! یادته دوستم که چه رابطه ی عاشقانه ای با شوهرت داشتی؟؟؟ حتی در جمع های 12 نفری ما شاهد ابراز عشق و بوس و بقل بودیم! یادش بخیر که بار ها به خودم گفتم که این دو باید الگوی من باشند! با این همه مشکلات چه رابطه ی عاشقانه ای با هم دارند! بعله دوستم من حتی غبطه رابطه ی رمانتیکتان را خوردم! همیشه در نظرم زوج خوبی بودید! 

چرا؟؟؟ فشار زندگی خیلی زیاد است این را می فهمم! اما داستان زندگی یک سریال است! نه یک اپیزد از یک سریال! سختی ها تمام خواهد شد روزی! 

 

یک هفته هست که کلی مقاله راجبع طلاق می خوانم! عوامل طلاق را ! 

یکی از عوامل طلاق اوضاع مالی بد! یکی دیگر رفت آمد با دوستان مجرد!! ارتباط زیاد با دوستان مجرد طبق مقاله ای که خواندم باعث میشود که مقایسه پیش بیاید و از طرفی دیگر مجردان آزادی های متفاوتی دارند! یکی دیگر احساس استقلال!!! یکی دخالت فامیل! و...... اما طبق آمار 50 درصد آدم هایی که طلاق میگیرند پشیمان میشوند!! چرا؟ 

چرا؟ چرا؟ شاید چون احساسی و شتاب زده عمل کردن شاید مرتب به خودشان گفتند آنهایی که نظر متفاوتی با من دارند حتما "من را درک نمی کنند" من را درک نمی کنند من را درک نمی کنند!!!! و باز هم من را درک نمی کنند!!!! چرا هیچ کس نمی تواند من را درک کند!؟ سوالی که پرسیده نمی شود!!! من دوستم را دوست دارم و میدانم طبق تمام آمار ها طلاق استرس بسیار زیادی برای یک زوج می آورد! و همیشه برچسب مطلقه را به دوش کشیدن استرس دارد!