گل باقالی خانم (مریم شیکمو)

یک وبلاگ خوشمزه و کم کالری دست نوشته های یک رشتی

گل باقالی خانم (مریم شیکمو)

یک وبلاگ خوشمزه و کم کالری دست نوشته های یک رشتی

امروز کارام زیاد بود خونه رو تمیز کنم آشپزخونه با ظرفاش تازه لاندری هم مونده بود سحری هم نداشتیم از فردام که کار داشتم نمیشد ! میدونید چیکار کردم مثل وحشیا به شوهری گیردادم الانم بیچاره رفته تو اتاق ناراحت خوب یکمم تقصیر خودشم هست بعد افطار بش میگم ظرفارو بشور میگه حال ندارم خو ب منم اعصبانی شدم دواش کردم باید یک کار حسابی واسه اعصابم بکنم نمیشه!

 

 

امروز دیگه خوشی ها تمام میشه و از فردا ترم جدید شروع میشه خدا بهمون رحم کنه روزه وتا ساعت ۷ شب سر کار و درس . 

راستی بجه ها من ماه رمضونی دارم بیشتر می خورم ۱۰۰ تا بیشتر از حالت عادی خوردم ناراحتم شما چطور؟

 

سحری: 

شیر کرنفلکس۲۰۰ کالری

افطار: 

۴ق غ برنج+۱ق غ خورشت+۲ق غ ماست 

۱کاسه سوپ سبزیجات

۲۰۰+۱۰۰+۱۰۰=۴۰۰

میان وعد ه: 

۲ تا خرما+۱ آلو زرد کوچیک+۲ خیار۱۰۰+۶۰+۴۰=۲۰۰

آب: 

۳ لیوان

 نماز: 

کالری کل

۸۰۰ تا با احساب خطا ۱۰۰۰

ورزش: 

ریلکسشن: 

 

 

بچه ها ماه رمضون  اومد!!! 

من همیشه اضافه وزن داشتم و هر بار که رمضان می اومد میگفتم که ایندفعه از شرش خلاص میشم!!! اما ته ماه رمضون یا چاق بودم یا فرقی نمی کردم!!! اما امسال چون علمی رژیم گرفتم و به توصییه دوستان ۲۰ درصد خطا  اضافه کردم مثلا من خودم فکر میکنم که ۸۰۰ کالری خوردم اما یاداشت میکنم ۱۰۰۰ تا ! به نظرم  درست تر مییاد چون هیچکس نمیتونه دقیق کالری رو حساب کنه! درواقع ۱ کیلو کالری انرژی هست که دمای ۱ گرم آب رو ۱ درجه ی سانتی گراد بالا میبره!!! یعنی مثلا باید ۱۰۰ گرم خورشت قورمه سبزی رو بسوزونی!! و ببینی گر مای حاصل از اون ۱ گرم آب رو چند درجه بالا میبره!!! پس باید حتما جای خطا بگزارید مخصوصا دسته ای که میگن ما ۱۰۰۰  تا مخوریم چرا لاغر نمیشیم!چون اون دسته حداقل ۱۲۰۰ تا میخورن! 

جدول ماه رمضون: 

سحری: 

شیر کرنفلکس۲۰۰ کالری

افطار: 

برنج۱کفکیر+۱۰۰ گرم کباب۲۵۰+۳۳۰=۵۸۰

میان وعد ه: 

میوه+آب هندونه۲۰+۱۰۰=۱۲۰

آب: 

۴

 نماز: 

کالری کل

۹۰۰

ورزش: 

۳۰ تا دراز و نشست

ریلکسشن: 

چایی فیلم
 

 

 

 

امروز جمعه ۲۱آگوست(۳۰ مرداد)

صبحانه:  شیرو کرنفلکس

کالری:100+100=200 

میان وعده:  -----------------

                  ۰

نهار: ۴ قاشق برنج+2 ق.غ ماست

200+100=300

 میان وعده:

شام: 

میان وعده: چایی+یک برش کالباسی کیک!!

             ۱۵۰

جمع توتال:

              ۶۵۰    

ریلکسشن: 

(ماساژ چشم /چای سبز/بخور/ تمرینات تنفس/شستشوی پا)

چ.س =1لیوان

ورزش:   

با توپ: 

درازنشست/شناسوئدی 

وزنه 

 

تنبل تن پرور/ چاقالو/ استوانه! 

هایده/ گاس(موش چاقه در سیندرلا) چرا ورزش نکردی؟؟ 

آب: 

ویتامین:  

کلسیم: 

آب ۴

 

 

دلم خیلی واسهء مامنم تنگ شده!

 اه من چم شده امروز چرا اینقدر دلم میخواد بخوره!! 

صبح ۲ تا سفیدهءتخم مرغ ۷۰ و ۱۰۰گرم نان+۱۵ شربت آبلیوی رژیمی 

  

میان وعده:نصف پرتقال ۴۰+ شربت آبلیموی رژیمی ۱۵ 

 

نهار:۱کاسه سالاد۵۰ +۳۰ گرم مرغ۱۱۰+۱۰۰ گرم نان۱۰۰  

 

میات وعده:یک کاهوی کامل (از دلدرد دارم میمرم) 

 

شام::  ؟

امروز من یکم بیحال بودم هر چی سید بیچاره زور زد با شوخی های گاهی لوس یا گاهی خیلی بامزه که بزور جلوی انفجارمو میگرفتم من و شاد کنه نشد آخه غربته دیگه یهو اینقد دلتنگ میشی که قلبت اینقدر درد میگیره که ترجیح میدم بمیرم تا خوبشه! دلیل داره من از صبح که پاشدم شاد بودم حسابی هم خوابیده بودم ۱۰ ساعت! رفتم با شوهرم دانشگاه که کاراشو بکنه! از هم جدا شدیم من رفتم استار باکس تو استار باکس یک خانومی بود به نظر ایرانی و ۲۳ ساله همین جوری که دیدم فارسی حرف زد و توی دانشگاهم بودیم پس احتمالا دانشجو! رفتم سلام کردم صدامو که شنید از خوشحالی گریه کرد منم کلی جا خوردم آخه دلیلی نداشت بعد بهم گفت که ۳روز از ایران اومده و مثل ما بورس دانشجویی گرفته و وحشتناک نیومده دلش میخواد برگرده! منو دوستم هی باش حرف زدیم اونم فقط گریه میکرد!!میگفت من تاحالا از مامانم دور نبودم! واقعا تنهایی سخته!منم مثل اون ۱ سال پیش همین موقع ها بود که اومدم چقدر گریه کردم تا ۳ ماه هی به غلط کردن  افتاده بودم! تازه یکم پوست کلفت شده بودم که اون امد واسه اینکه غصه نخوره بردمش مال و نشونش دادم و شبم تا جایی که جا بود خونمون ایرانی هارو  دعوت کردم سعی کردم یکم شادش کنم اما وقتی رفت تا صبح گریه کردم دلم تنگ شده بود واسه خواهرام مامان بابا و برادرم!! 

از صدقه سریه دوست جدیدم وقت نشد نهار بخورم شامم که از گلو پایین نمی رفت کلا ۵۵۰ بشتر نخوردم امروز یکمکی حالم بهتره   

شو ور بی ملاحظه!!!!!

اااااااااااااه ه ه  ه ه خسته شدم از دست آقامون!! اصلا نمی فهمه که من رژیم دارم اولا تا حالا نشده که من برای خودم غذا بربزم اون نیاد و ازش نخوره بعد اصابم به هم میریزه و یش میگم چرا از غذای من خوردی؟؟؟؟؟؟ اونم در حالی که غذا تو دهنشه میگه وااااا!!!! مگه بچه ای که اینقدر جیغ میزنی خوب این همه غذا برو دوباره بریز!!! به اینجا که میرسه می بینم اصلا که معذرت تو کارش نیست و طلب کارم هست مخوام که بمیرم!!!  منم کم نمی یارم بش میگم  ااا خوب تو برو برای من ۱۰۰ گرم برنج دوباره وزن کن بعد ۱۷.۵ گرم خورشت بعدم ۳ قاشق سر خالی ماست !!!وقتی فهمیدی من چقدر زحمت میکشم و وقت می زارم شاید دفعه ء یعد همین جوری نیای همه ی غذای منو بوخوری!!!  اما  انگاری نوحه تو گوش خره میخوانم (دور از جونش) فردام همین کارو مکنه!!!! 

 

دوما : شب به شب یک چیز کیک بزرگ از لامادلین میخره میگه امشب بیا رژیم نگیریم!!!!!! آخه مگه تو رژیمی ؟؟؟؟!!! داره از لاغری میمره!! میگه ببین من میخورم چاق نمیشم این کالریش صفره!!!!  خوب منم جونم گول میخورم !! 

 

سوما :هی مگه بریم رستوران باربیکو بزنینم(تگزاس به باربیکیواش معروفه!!) ارادهء من اگه از فولادم باشه معدم که نیست!! اون هی گشادو تنگ میشه!! 

 

شوهر شما چه جورییه؟؟؟ هم اکنون نیاز مند یاری سبزتان هستم!!!