گل باقالی خانم (مریم شیکمو)

یک وبلاگ خوشمزه و کم کالری دست نوشته های یک رشتی

گل باقالی خانم (مریم شیکمو)

یک وبلاگ خوشمزه و کم کالری دست نوشته های یک رشتی

پست جدید به خاطر تینا جونم 

امروز از صبح تا ساعت ۵ که برم سر کار کلی درس خواندم و نهار هم استیک ماهی خوردم ۲۵۰ کالری با کلی سالاد. من الان در مرحله ی بسیار حساسی از رژیم هستم اونم شروع دهه ی ۵۰ که هیچ وقت یادم نمی یاد دیده باشم اش. الان دقیقا ۶۰ کیلو و ۲ گرم هستم!!! اینشالا فردا بساط جشن و سرور دهه ۵۰ رو برقرار می کنم! خلاصه اش که شام رو فقط سوپ میخورم و کلی تاثیر های مثبت می بینم! امروز حدودا ۹۰۰ تایی خوردم صبحانه یک پنکیک خوردم+سیراب نهار هم که خدمتتون عرض کردم شام هم یک کاسه بزرگ سوپ سبزیجات و خالی از هرگونه کربوهیدرات!  

خبرات دانشگاهی مرمری:

دانشگاه رفتن اینجا خیلی حال میده مثل یک مهدکودک بزرگسالانه! مثلا برای کلاس آناتمی و فیزیولوژی استادش از ما خاسته که یک سریال به اسم هم(خانه) رو ببینیم و نمره اضافه بگیریم!!! این سریال راجبع یک تیم دکتری است که با مریضی ها ناشناخته و گاهی هم شناخته شده مواجه میشن و علائم این بیماری ها و راه انتقالش و همچنین راه درمانش رو میگن!!! حالا من اگه اسم بیماری و علائم و راه های درمانش رو بنویسم نمره اضافه میگیرم!!! یاد درس خاندن در ایران میفتم تنم میلرزه!!! هنوز که هنوزه با اینکه ۲ سال و نیم از پاس کردن درس آنالیز ریاضی میگذره ولی بارها و بارها من کابوس اون درس رو دیدم!  

خبرهای س یا س ی مرمری: 

الحمدو لله پسر عمه گرامی ام آزاد شده و با اوضاع جسمی بسیار بد و کاهش وزن ۱۰ کیلویی در عرض ۱ ماه!!!! حالا منتظر داد گ اهش هستیم که خدا بخیر کنه!  

خبر های عشقولانه: 

سید برای ولنتاین برام یک کانورس آل استار قرمز خریده که به کوله پشتی قرمزم بیاد!!! خیلی ذوق مرگ شدم :) آخه سید اصلا از تیپ های اسپرت و تینجیری خوشش نمیاد خیلی دلش میخواد که من همش کفش پاشنه بلند بپوشم و با دامن !!! پس خیلی برام مهم بود که یک چیزی برام خریده که سلیقه خودم بوده نه خودش! منم براش یک بازی پلی استیشن گرفتم!! البته ناگفته نماند که منم از اینکه سید همش داره بازی کامپیوتر می کنه حسابی کفریم! اما براش بازی خریدم.

نظرات 4 + ارسال نظر
تیبا سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:11 ق.ظ http://www.66kg.blogfa.com

سلام مریم جون از آنالیز ریاضی گفتی باید بگم منم هنوز یادش میفتم تنم میلرزه.من شنیده بودم خارج از ایران وارد شدن به دانشگاه راحته بیرون آمدنش سخته یعنی درست نیست؟
موفق باشی.

والا خارج شدنش خیلی تلاش میخواد همه هم موفق نمیشن که مدرک بگیرن!حالا سختیشو بعدا میفهمم!

گل دختر سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ http://mannequin.blogfa.com/

هنوز که ولنتاین نشده ننه . من موندم چیکار کنم برای آقامون ! اونم احتمالا یادش نیست بعد منو با کادو میبینه ذوق زده میشه !!!
میبینم که وارد دهه 50 میشی و باید همه رو شام بدی ......

شام چیه مادر من اگه ده ۵۰ را با موفقیت رد کنم به همه جهیزیه کامل میدم!

توئیگــــی سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:15 ب.ظ http://twigy.blogfa.com/

سلام مریم جونی
خیلی مشتاقم در دهه 50 ببینمت . خیلــــــــــی دمت گرم
دانشگاهتون هم که صفاست . خوش بحالتون . راست میگی درس خوندن اینجا خیلی سخته و فان اصلا نداره
بابت آزاد شدن پسر عمه ات خیلی خوشحالم . خدا رو شکر .
خبر عشقولانه هم که تووووپ بابا کو حالا تا ولنتاین . نکنه اونجا تاریخش فرق میکنه ؟

۱۴ فبریه است اینجا! ولی چون من ۱۵ امتحان دارم واسه همین ماه ولنتاین رو زودتر روئیت کردیم! :}

من خوبم چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:23 ق.ظ

خوب ولنتاینت مبارک! راستی درمورد بی بی شاور گفتی شایدم بدونی البته اینجا هم یه رسمی هست که مثلا ماه سوم چهارم برای اعلام بارداری یه جشن می گیره مادر عروس!!! بعد خودش به دخترش یک لوله توگردنی طلا می ده (یه تو گردنی قدمی) بقیه هم گاهی هدیه می دن البته اگه به منه مادرشوهرم نمیده! :)). اینم بی بی شاور ایرونی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد