امروز از صبح هتل بودم بارون شدیدی میاد.وقتی اومدیم قرار بود هرکسی خودش چمدونشو ببنده منم چون می دونستم بارون میاد لباس گرم برداشتم اما این سید همش تی شرت اورده الانم زنگ زد که داره یخ میزنه اینجوری نمیشه خودم باید لباساشو ببندم حالا هی بش میگم برم برات لباش بخرم میگه نه تو سلیقت تینی ایجری میخری من نمی پسندم حالا بیا درستش کن!! 

چرا اینقدر آقایون قد هستن ؟؟ شاید برم جیم هتل ورزش کنم  اما با این تنبلی که از خودم سراغ دارم بعیده اما حرفشو میزنم که اگه نرفتم عملکرمو کم بدم ! 

ین شهر که اومدیم  سید کنفرانس بده خیلی کسل کند ه است بابا خودم باید به فکر باشم فکر کنم از فردا بتونم استخر برم امروزم حوصله جیم نداشتم اما باید برم به طرز عجیبی شل شدم حالا هی رادیو جوانو میگیرم باش می رقصم عاشق انتخاب آهنگاشم خیلی باحاله! با یکی از دوستای سید اومدیم کنفرانس که سیاه پوسته ! زن و بچه داره بر عکس اونچه که از همه شنیدم که این سیاها اصلا خانواده نمی دونن یعنی چی همش فکر س.ک.س هستن و اصلا بابا هاشونو نمیشناسن اما تیتو این پسره بسیار انسان شریفیه و توی ۶ ساعت ۷ بار با زنش حرف زد !! وضع مالیشون خوب نیست اما خیلی با مرام و مهمون نوازن!!! خدا مشکلات همه رو حل کنه اینشالا یا صبر بده! و اما کار نامه اعمال من!!