سلام بچه ها من این شعرو خیلی وقتی محصل بودم دوست داشتم رو دیوار اطاقم زده بودم حالا می خواهم با شما قسمتش کنم آخه خیلی انرژی می ده شعر ییه از یک شاعر گمنام!!! 

گر به دریا میتوانی راه یافت   سوی یک شبنم چرا باید شتافت!!! 

حالا هنوزم به من انرژی میده!!امروز یک کاره بد کردم از سر کار خسته اومدم دنبال سید بعد تا سوار شد شروع کرد از رانندگی من ایراد گرفتن منم اصلا حوصلشو نداشتم سرش داد زدم باهم قهر کردیم اومدیم خونه منم تند تند شروع به آشپزی کردم اون اصلا نیومد کمکم کارا که تموم شد گفتم اینکه نشد بخور بخواب اصلا کمک نمیکنی منم روزم منم سر کار میرم اونم خیلی از حرف  من ناراحته حالا قهر کرده ساعت ۹ شبه هنوز افطار نکرده!! گناه داره خدا کنه از خر شیتون بیاد پایین! بچاره از ۸ صبح تا ۸ شب خونه نیست تعطیلات هم که اون آشپزی می کنه!!عجب گیری به بیچاره دادما!۱

اخیش الان ساعت ۱۰ و منو سید لوس بازی و تما م کردیم!! 

ای خدا جونم قرار بود امروز بهتر از دیروز باشه که !!! خیلی سخت تر بود !!  

امروز بعد از کلی سر و کله زدن با بچه ها ساعت ۱۰ دقیقه به ۸ کارم تموم شد و رفتم دنبال سید که از دانشگاه بیارمش ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه تعطیل می شد  و چون من زود رسیدم و افطار هم شده بود رفتم استار بکس دانشگاه چایی و قهوه که نمی خواستم  آخه خیلی تشنم بود چیز خونک می خواستم اما به نظرم میو مد که کالری هاشون بالا باشه شامم چون ته چین داشتیم و می خواستم خوب بخورم نمی خواستم یک چیز با کالری بگیرم یوهو تو منوش  موکای لایت( یک چیزی شبیه کافه گلاسه) دیدم از خانم که سیاه پوست و کلی هم توپلی بود پرسیدم این چند کالریه گفت این یک سوم موکای عادی کالری داره و ۱۱۰ تاست (به جای بستنی یخ ریخته بود)بعد یک بوروشور از کالری های تمام محصولات استار باکس و مواد تولیدیشون داد خیلی خوشحال شدم  بعد که اومدم خونه ۲ تا برش خیلی کوچیک تهچین خودم شد ۵۰۰ تا صبح هم که شیر موز خوره بودم شد ۲۰۰ حالا دیگه حق ندارم چیزی بخورم این چه و ضعی چرا اینقد ۸۰۰ تا زود تموم میشه حالا خدا کنه بیشتر نخورده باشم تمام زورمو زدم که دست بالا بگیرم