خدایا امروز خیلی سخت بود روزه و  کارو زندگی بی زحمت فردا بهتر باشه!!! 

گوشت چرخ کرده های این مغازه عربای ما خیلی چربه هر دفعه ازش  خرید میکنم عذاب وجدان میگیرم و تصمیم میگرم گیاه خوار شم . 

بگذریم تو صفحه ی بعضی بچه ها که میریم  می بینم زیاد خوردن و ناراحتن یکم ناراحت میشم به قول معروف چرا عاقل کند کاری   که باز آرد پشیمانی  خدا کنه اگه میخوریم شاد باشیم نخوریمم شاد باشیم

سیه چشمی به کار عشق استاد   به من درس محبت یاد میداد  

مرا  از  یاد  برد   آخر  ولی  من         بجز او عالمی را از یاد بردم

تاثیرجاذبه بر چاقی!! 

سلام به دوستان شفیق و یاران موافق . 

عجب رسمیه این زمونه صبح وقتی من خودمو وزن کردم  ۱۴۵ بودم  خیلی شنگول شدم اما عجب دنیای پستی است که آخره خنده گریه است!!! بعد رفتم مال روی این وزنه پولی ها  خودمو وزن کردم ۱۴۸ بودم!!! البته ۱ پوند لباس هست اما ۲ پوند دیگش چی بود!!! همین جوری تو فکر بودم که بابا من که صبح که رفتم رو وزنه روزه بودم  الانم که روزم ۲ پوند از کجاست !!! بدو امدم خونه رفتم رو وزنه در کمال تعجب دیدم شدم ۱۴۹ !!!!! البته اینو بگم که توی خونه هم هنوز روزه بودم!!!  

از ناراحتی بی حال رفتم  اطاق سید اومدپرس که چمه !!  گفتم  بش بعد یکم فکر گفت من میدونم چرا اینجوری شد!! منم ساده!!! گفتم چرا!!! اونم گفت غلط نکنم جاذبه ی زمین تو مال کمتر روت اثر کرده!!  

نتیجه اخلاقی ۱ : اصلا در باره این چیزا چیزی به شوهرتون نگین!! 

نتیجه اخلاقی ۲:   همیشه خودتونو با یک وزنه اونم ۱ بار در روز و یا ترجیحا هفته وزن کنید!!!  

سلام دوستان رژیمی گل گلابم 

من دیشب افطاری بودم جاتون خالی آبگوشت  بود همه به من گفتم چه خوب شدی اینا منم در حالی که اشک شوق در چشمام جمع شده بود رفتم بالا ممبر آقا هرچی کالری و اطلاعات بلد بودم به خورد همه دادم و هی با مبایل نوم که اینترنتم داشت  می رفتم تو اینترنت و میزان کالری های لازمشون حساب می کردم گرم گرم بودم که یوهو صاحب خونه امد گفت مریم جان بسه مادر همرو از اشتها انداختی دیگه هیچکی هیچی نمیخوره و ما تا آخره ماه رمضون باید آبگوشت بخوریم خلاصه من اینقدر وسواس به خرج میدادم که غذا  یکشم که همه بیچاره ها مراعت کردن فکنم که گشنم رفتن بیرون!!!! اما همرو به فکر رژیم انداختم این سیدم که همش کار منو خراب میکرد مثلا میومدم سالاد بخورم بلند میگفت نه نه نه این ۳۰۰۰ کالریه و هی مسخره بازی در می آورد و میگفت من چند کالری بخورم ۲۰۰ کیلو بشم !!! بعد اون وقت قول می دم باهم رژیم بگیریم 

دوباره ۷۵ تا بشم!!! 

اگر دستم رسد بر چرخگردون     از او پرسم کین چین است و کان چون 

یکی را داده ای صد ناز و نعمت    دگر را تکه نانی آغشته بر خون