گل باقالی خانم (مریم شیکمو)

یک وبلاگ خوشمزه و کم کالری دست نوشته های یک رشتی

گل باقالی خانم (مریم شیکمو)

یک وبلاگ خوشمزه و کم کالری دست نوشته های یک رشتی

هفته لاغری

 

 

۳ شنبه۴ شنبه۵ شنبهجمعهشنبه۱ شنبه۲ شنبه
صبحانهشیرسویا۱۵۰

۱ نان تست ۷۰ 

۱ شکلات۶۰

۱ نان تست+آب سیب 180شیر کاکاو۱۵۰شیر سویا ۱۵۰۱ انار۱۵۰
م .و

شکلات ۵۰ 

سیب۵۰

۱ سیب ۱۰۰سیب 60۱ کوکی ۲۰۰۱ میوه کوچولو ۶۰هیچی
نهار

۲ تیکه مرغ۳۰۰سیبزمینی۲۰۰

۱ تن ماهی رژیمی۱۰۰+۷۰ نونماهی سلمون 2 تا خیار شور 250مک چیکن ۳۰۰بابا قنوچ ۳۰۰ماهس سلمون ۲۵۰
م.و۱ سیب ۵۰
شامکوکو سیب زمینب ۱۰۰مک ¤ چیز ۲۵۰۲۰۰ کاری قیمه۴۵۰ پیتزا۴۰۰۲ واجد نان+ ماست و خیار+کره و پنیر=۴۰۰

آب 

۳ لیتر۲ لیتر۴ لیوان۴
درازنشست

نرفتم 

فردا ۶۰ تا می رم

نرفتم فردا ۹۰ تا میرم!!۹۰ تا رفتم۶۰ تا داز نشست۴۰ تا

دوچرخه 

ایروبیک

رفت و برگشت خونه تا دانشگاه ۱۰ کیلومتر۳ کیلومتر دوچرخه۱ ساعت دوچرخه سواری
کالری مجاز۸۰۰۷۰۰۷۰۰۷۰۰۷۰۰۷۰۰۷۰۰
کالری کل ۹۰۰۶۰۰۶۹۰۱۱۰۰خدا تا۹۰۰۸۰۰
امتیاز از ۱۰۰دوچرخه سواریم عالی بود ارزش یک ۱۰۰ رو به تنهایی داره۲۰ امتاز بابت عدم تحرک کسر میشه و ۸۰۱۰۰۶۰۰۴۰ امتیاز بابت ۲۰۰ کالری بیشتر از حد مجاز خوردن ۶۰۸۰ امتیاز

 

۳شنبه:  

سلام بچه ها من مدتیه روی عدد ۶۱ کیلو استپ کامل کردم لذا این هفته رو بنام هفته لاغری نام گذاری می کنم شاید که این تلسم بشکنه!! اولا حداقل روزی ۳۰ تا دراز نشست باید بزنم و ۲ روز در هفته سه شنبه ها و جمعه ها با دوچرخه برم دانشگاه حدودا ۵ کیلو متره ۱ سی دی ایروبیک هم خریدم که ۳۰ دولار هم پول بی زبون رو دادم پاش فقط ۱ بار ازش استفاده کردم لذا هفته ای ۱ بار هم اون رو میرم حالا احتمالا یکشنبه صبح اونو میرم! این از ورزشم خیلی هم سخت نگرفتم که بشه انجامش داد ! اما از عادت های غذایی که بگم هفته ای ۳ بار بیشتر برنج نخورم و هفته ای ۲ بار ماهی یا تن ماهی مصرف کنم و میزان آبم هم کمتر از ۸ لیوان نباشه!!! 

از طرفی کتاب تو آی لایت (ماجرای عشقی یک دراکولا!!!) الان آمریکارو ترکونده و فیلم ۱ هم اومده فیلم ۲ تا ۲ هفته دیگه میاد ولی من هنوز کتاب ۱ رو تمام نکردم اونم می خوام تمام کنم چون به شدت مطالعه ام کم شده و خیلی ناراحتم راستی دوستانی که زبان یلدن در حد مدرسه این کتابو می توانن بخونن به نظر من خیلی متن ساده ای داره!  

طریقه امتیاز دهی: 

چنانچه موارد زیر انجام نشود ۲۰ امتاز کسر خواهد شد: 

دراز و نشست 

آب کمتر از ۸ لیوان 

خودن برنج بیشتر از ۳ روز  

خوردن هر ۱۰۰ کالری بیشتر از کالری مجاز (لازم به ذکر است که کالری مجاز این هفته ۷۰۰ می باشد)  

 

راستی دوستان مرسی بابات کامنت های خوبتون من دیگه اسباب کشیم تمام شد و وارد مر حله جا افتادن شدم!!  

ماجرای من و مهمانی نرفتن رو بخونید خالی از لطف نیست!!!!!!

دیشب یک اتفاق عجیب افتاد! دیروز طبق قرار ۳ شنبه ها من سوار دوچرخم شدم که برم دانشگاه با بچه ها بریم مک دنالد بخوریم! توی راه داشتم به دلایل استاپ وزنیم فکر می کردم!بعد همین جوری که که خاطرات هفته پیش رو مورور کردم متوجه شدم که من توی هفته گذشته ۴ روز هفته رستوران بودم خوب معلومه که آدم با این همه رستوران لاغر نمیشه و شانس اوردم که چاق نشدم!!! 

پس همین طوری که می رفتم به خودم قول دادم که دیگه هیچ برنامه شامی رو قبول نکنم و بعد ار شام هرکی میاد بازی کنیم اینا قدمش روی چشم  هم شام درست کردن زحمت داره هم کالری داره !! توی مک دانلد ۲ تا از دوستامون عصری امتحان داشتن و هی می گفتن خوب شب چی کار کنیم و کجا بریم من هم تصمیمم رو به بچه ها اعلام کردم که دیگه من جایی شام نمیرم شما بدون من برین و اگه اصلا هم به من نگین اصلا ناراحت نمیشم!! اما کاملا می دونستم که اینه امشب رو باید یک جایی برن آخه بعد از امتحان میچسبه بری مهمونی !! ساعت ۷ شب یک دوست خیلی خوبم زنگ زد که بیا بریم خونه یکی از بچه ها البته ۱ اتاق کوچیک دانشجویی داره که ۴ نفرم توش جا نمی شن!!منم گفتم نه من نمی یام هم جا کمه هم ۴ نفر بسه واسه بازی کردن البته حقیقت این بود که خانمی که دعوت کرده بود مجرد بود و یک آقای مجردم اونجا دعوت بود که این دوتا همش باهم میرن بیرون سیگار می کشن یا شوخی های ۲ نفره می کنن و کلا من معذب میشم ! دوست ندارم توی این وضعیت قرار بگیرم هیچ وقتی ! همیشه هم سعی می کنم دوستای متاهل داشته باشم که عشق عاشقی هاشون رو خونه کرده باشن!! خلاصه این دوستم اسمشو میزارم فیبی چون هزار ماشالا خیلی خوش قدو بالا و مانکنه گفت که تو نیای خوش نمیگزره اینا بیایین خونه ما! من قیمه می پزم تو کوکو ! منم خوب چون دوستم بود نمیشد رد کنم از طرفی خونشونم خوش میگزره اما چون مهمونی ساعت ۱۰ شب بود و فردا هم روز کاری منم از دوچرخه سواری خیلی بی حال بودم خیلی نمی خواستم بشینم خونشون نهاییت ۱ ساعت! حالا همه خونه فیبی دعوتیم یک پسری زنگ زده به من که نه آقا بیایین خونه ما چون تا حالا نیومدین! من و فیبی هم قبول کردیم ۲۰ دقیقه بعد فیبی زنگ زد که مریم من زودپزم ترکیده پرت شده طرف در خونمو به گند کشیده و شانس اوردم که زنده موندم نخورد توی سرم منم کلی نگران شدم و ناراحت بابات این اتفاق خیلی خطر ناک بعد من بهش گفتم اصلا خودتو ناراحت نکن من قرمه سبزی برای همه درست میکنم یک گیاه خوارم داریم واسه اون کوکو درست می کنم هیچی دیگه تا ساعت ۹ توی آش پز خونه بودم که اکه هی پسره زنگ زد که ببخشید  هم خونه ایم امشب مهمونی گرفته نمیشه بریم خونه ما!!!! خونه فیبی هم که نمیشد چون زودپزش ترکیده بود و خونه کثیف بود موند خونه ما هیچی دیگه منم شروع کردم به نظافت خونه یک دستم تمیز میکرد یک دستم غذا می پخت! خلاصه این هم از مقاومت من برای نرفتن مهمونی!! البته من جایی نرفتم ۱۲ نفر مهمون برام اومد!!  

چهار شنبه:   

روز بد!! 

دیگه توی ۱ روز چه اتفاقی باید بیفته که آدم بگه اون روز بده!!البته روز ها بد معمولا اتفاقی برای خودت نمی افته بلکه خبرای بدی از طرف عزیزانت می گیری!!  

از اول صبح دلم شور این روز س ی ز د ه آ ب ا ن رو میزد خصوصا که برادرم هم توی یکی از این تضا  هرات ها کتک جانانه ای خورده بود و یکی از فامیل ها سید هم زندان رفته حالا از صبح دعا میکردم که زور مامانم به داداشم و خواهر هام برسه و نزاره که اونا برن جایی اولا محل کار داداشم هفت ت ی ر بود که قطبیه واسه خودش خونمون هم که سعادت آباد دیگه بد تر !! هنوز با تهران تماس نگرفته بودم و حال کسی رو نپرسیده بودم که شوهرم ساعت ۸ صبح زنگ زد که بندر عباس زلزله اونده و تا حالا ۲۵۰ نفر فوت کردن و خونه شون هم کی خصارت دیده شدت زلزله کم بوده اما مر کزش دقیقا مرکز شهر بوده و از طرفی زمانش هم زیاد بود و ساعت ۳ نصف شب اومده کلی نگران شدم و توی این روز هایی که ت ض ا ه  ا ت هست به ایران زنگ زدن غیر ممکن میشه !! با بد بختی خبر گرفتیم الحمد الله فقط خسارت مالی دیدن و پای خالش هم شکسته ولی بقیه سلامت هستن! 

خلاصه ورزش نکردم اما چون نه مهمونی رفتم نه مهمون اومد ۶۰۰ تا بیشتر نگرفتم جدی جدی دارم یک هفته لاغری مشتی واسه خودم می سازم اگه خدا بخواد!!! 

بچه ها من همیشه از خودم می پرسم که نسل قبل واسه چی ا ن ق ل ا ب کرد؟؟؟حالا ترسم ۱۰۰ برابر بیشتر شده که ۳۰ سال دیگه بچم از من این سوال نکنه!! که چرا انقلاب کردم!! نکنه ایران افقانستان شه!!ای خدا بخدا وقتشه دیگه ۲۵۰۰ ساله توی گیر و داد این دیکت اتوری هستیم بیا و مرام بزم طعم دمک راسی رو هم ایرانی ها نشون بده!! آمین 

پنج شنبه: 

هیچ خبری نبود همه چی امن و امان بود و من برای اولین بار تو نستم به یک مهمونی که دعوت شده بودم نه بگم و نرم! 

جمعه: 

امروز صبح پاشدم به دوستم زنگ زدم که دیشب مهمونی بود بعد اونم گفت مهمونی رو پیچونده آخه خیلی دیر مهمونی میگیرن اینا ساعت ۱۱ شب فردا صبح هم روز کارییه همه باید برن سر کار!!تازه مجردا وقتی دعوت میکنن غذا نمی پزن و ما متاهل های بیچاره باید غذا هم ببریم با خودمون ! 

راستی ۲ تا تولد بچه دعوت شدم که برم برای بچه ها کوکی (بیسکوییت شکری ) درست کردم که با خودم ببرم تا الان داشتم تزئنشون می کردم الان عکسشو میزام ! راستی خدا امروز را به خیر کنه موی نایته فیلم خروس جنگی رو هم نمایش می دن پتزا هم میدن من تا حالا آلردی ۶۰۰ تایی زدم به شکم تازه ساعت هم ۱۲!! ظهره من همش ۴ ساعت که بیدارم !آخر هفتهی خیلی خوبی داشته باشین الان میام بهتون سر میزنم بوسسسسسسسسسس 

شنبه؛ 

  

دیشب توی موی نایت فیلم خروس جنگی رو دیدیم و بعدش رفتیم بولینگ و بیلیارد ! بد نبود خوب بود اما کارد بخور این شکم که ۴۵۰ کالری پیتزا به رگ زدم البته با دوچرخه رفته بدم دانشگا لذا یک ۳۰۰ تایی حداقل سوزانده بودم! ولی بازم تف به این همت!! آدمم اینقدر سست که یک هدف بزرگ رو فدای شکم بکنه!!! آخه ای کاش همین بود !!! جاتون خالی برای نهار کله پاچه ای دعوت شده بودیم صبح ساعت ۷.۵ رفتم سر کار جای ۸ که بتونم یکم زود تر بیام بیرون که حاضر شم برم نهار صبحانه هیچی نخوردم جالبه که نهار هم خیلی کم خوردم چون اصلا  کلپاچه خور نیسم اما دوستان به اندازه یک بقالی چرت و پرت خوردم از آجیل انواع شیرینی های ایرانی زولبیا بامیه پنیر و کالباس کوکو الویه و چیپس و ماست و کلی نوشابه چایی و شکلات خلاصه اومدیم بریم خونه که یوهویی صاحب خانه بد جوری رکب زد یک میز دسر چید مرگ! منم که اصلا هیچ جای خالی برای دسر نگذاشته بودم کلی ناراحت نشسته بودم و نگاه می کردم فقط که سید اومد گفت تو شکمت و نگا کن بگرد خوب قطعا یک سوراخ سنبه ای خالی پیدا میکنی!!! منم حساس سریع رفتم بهترین قسمت کیک که پر خامه با توت فرنگی بودو برداشتم و شنگول شنگول خوردم ییهویی انگاری که من اندر جهانی دیگری بودم گویی در بهشتی بودم برین و خرم اما بعد از تمام شدن کیک ییهویی به جهنم حبوط کردم و تازه مغز معیوب به کار افتاده و کالری شماری رو شروع کرد! و بدترین خاطره زندگیم رو رقم زد حدودا ۳۰۰۰ تا به دون احتساب خطا یا خدا!!! اما نوش دارو بعد از پر خوری سهراب!!! جواب نمیده الان من دپرسم خفنگ! به دو دلیل ۱ شنیدن کلی خبر های خاله زنکی !!!! بلاخره مهمونی بودم و کلی خانم اونجا بودن ۲ خودکشی توسط پر خوری!!! 

 

دوستان اگه خوبی بدی دیدید حلال کنید چون عنقریبه که من منفجرشم!!! 

یکشنبه: 

مامان یکی از دوستام ۲ ماهی بود اومده بود اینجا حالا هفته ای دیگه داره به سلامتی میاد به وطن گرامی لذا احتیاج به وزنه داشتن برای بستن ساک و چمدان و من با این گند دیشبی از خدا خاسته با لبی خندان و اشک شوقی بر چشم دودستی طی یک مراسم رسمی با وزنه برای ۱ هفته خدا حافظی کرده و امید وارم دفعه بعد که وزنه ی مهربانم را می بینم وزن زیادی به ایشان وارد ننماییم و دهی ۱۳۰ پوندی رو با خوشحالی فتح کنم ! 

امروز رفتم برای خرید مواد اولیه اینا برای اولین بار به یک مغازه چینی رفتم و کفم بریده شد جدا!!! یعنی حالم به هم خورد جدا !!! هرچی جک و جونور چندش مثل هشت پا خر چنگ لابستر ماهی های لزج داغون زنده زنده می فروختن به این چشم باریکا!! همش این آشغالهارو می خورن که اینقد لاغر هستن دیگه!!! 

امروز اشته هام خیلی زیاد همش می خوام یک چیزی بخورم آخه امروز رو من برای تمام هفته آشپزی می کنم بعد توی فیریز جاسازی می کنم که سید نبینه آخه اگه ببینه میگه من غذای یخ زده نمی خورم اما اگه نبینه می خوره لذا من درست کردن غذا یک مساله هست و جاسازی حرفه ای هم مساله بعدی !! شوهر های شمام اینقدر لوس هستن؟؟؟ 

حالا برای اینکه این اشته های لا مصب رو بخوابونم می رم یک قلیونی بعد ۳ هفته چاق می کنم که حالشو ببرم ببینم چه وشد!! 

بعد نوشت ؛ 

امروز باید اون سی دی کذایی رو تمرین می کردم برای ورزش ولی یک کار بهتر کردم با سید رفتم دچرخه سواری بعد وسط راه یک رستوران خوبی به نام لامادلین نزدیکمون داره که به سوپ هاش معروف من هم یک سوپ سیبزمینی با خامه سفارش دادیم مرگی به به جای همه ی دوستان رژیمی خالی یک ۴۰۰ تایی شد ذهنی حساب کردم مثل کردان!!!هه هه هه خودم خندم گرفت!! توی رستوران به آدم هایی که می اومدن خیلی توجه کردم همه و همه چاق بودن یکم ناراحت شدم به نظرم اومد که خوردن تفریح چاقاست!!! البته اگه فکر میکنین قطره ای از این اشتهای لامصب کم شد در اشتباهید با همت هر چه تمام تر سوپ مو خوردم ولی خوب ورزش هم کردم!!! با دوچرخه از دم گپ هم رد می شدیم یک شلوار سایز ۶ هم پوشیدم پام رفت ذوق مرگ شدم پس خریدمش ۱۵ دولار هم بیشتر نبود!!! این جا واقعا ارزونییه من توی ایران شلواری که پسندم باشه زیر ۴۰ تا پیدا نکرده بودم تا حالا!!! راستی درسته ۹۰۰ تا خوردم اما ۷۰ تایی هم دراز نشست رفتم!! من روی این توپ های بزرگ بدن سازی دراز نشست می زنم یکم ساده تره ولی حس می کنم بیشتر بهم فشار می یاد!! 

اوه تا یادم نرفته فردا روز سلامتیه یعنی چی این که وگفتم!! یعنی اینکه صبحانه میوه می خورم نهار ماهی کبابی شام هم میوه + ماست و خیار در این روز من به باشگاه خواهم رفت و ورزش خواهم کرد!!! بیشتر کششی و وزنه میزنم شاید اگه خیلی حس با حالی داشته باشم تردمیل هم برم ! ۱ روز در هفته رو به این روز نام گزاری کرده و اما  چون آزادی انسان از همه چیز مهم تره روز ش رو فلکسیبل میزارم اگه کسی هم پاییه این برنامه هست یا علی !

 

روز سلامتی دوشنبه و آنالیز جدول در هفته ای که گذشت: 

اوکی امروز روز سلامتی بود من در این روز مثل گیاه خوار ها بودم البته نوع ۲ گیاه خوار ها که ماهی هم میل می کنند بجز شب که از سر کار آمده بودم و کلی گشنه بودم بقیه روز خوب بودم و مهمان نا خانده ای هم داشتم به نام گلی خانم!!! از اونجایی که هر کسی هر چی میشه سر این گلی خراب می کنه و دیواری کوتاه تر از این نداره منم گفتم پر خوری های روز های قبلم رو با  شادمانی گردن اون بندازم~ چطوره که یکی که شیرینی زیاد می خوره یا مثلا ۴ کیلو تپلی تر میشه یا با همه دعواش میشه شایدم امتحان شو بد بده یا در بعضی موارد نادر که ایشالا شاهدش نباشیم دیگه کلا وب لاگشو جمع می کنه و تورو به خیرو مارو تو سلامت و رفت که رفت می کنه من بد بخت هم می تونم ۲ روز پر خوری گذشته رو مقدمات گلی جون بدونم دیگه!! 

خلاصه من قرار بود برم جیم اما سید اومد و رفتیم گواهی نامه هامونو عوض کردیم(اینجا روی گواهی نامه آدرس داره خونتو که عوض می کنی باید بری گواهی نامت رو هم عوض کنی البته سر جمع نیم ساعت هم طول نمی کشه این کار!!!) بعدش هم رفتیم کتاب خونه محل عضو شدیم اونم ۱۰ دقیقه طول کشید ۲ تا دی وی دی گرفتیم که ببینم (لازم به ذکره که کتاب خونه اینجا واقعا جذابه هم اینترنت مجانی بهت میده هم کتاب و دی وی دی) بعدش هم رفتم سر کار عاشق این خانم آمرکاییم بهترین صاحب کار عمرمه نیلوفر جونم پرسیده بود مشکلی نداری با این بچه ها کار میکنی ریاضی یاد میدی ؟ جواب: من هیچ مشکلی ندارم اما اونا با لهجه من خیلی مشکل دارن!! خیلی روی لهجه من کار می کنن کلا انگار یک معلم خصوصی زبان دارم وقتی پیش اینام چون راحت اشکال حرف زدنت و می گن مثل بزرگتر ها نیستن که فکر کنن بی ادبیه و بهت نگن که جملت اشتباه!! 

در کل روز سلامتی خوبی بود و من کلی از این روش راضیم و ۱ روز در هفته رو به نام روز سلامتی نام گذاری میکنم و انشالا به ۳ روز در هفته می رسونمش!! 

 

از هر جه بگذریم صحبت جدول خوش تر است: 

 

نقاط مثبت:  

۱-اولین نقطه مثبتی که در جدول من حائز اهمیت است پایبندی به ورزشه من طبق برنامه ورزش کردم ۳ شنبه و ۴ شنبه رزا نشست نرفتم ولی ۵ شنبه ۹۰ تا رفتم البته از هفته دیگه اینشالا برنامه هر روز رو همان روز انجام می دم ! به جای سی دی ۱ شنبه به دچرخه سواری رفتم که قبوله! و ۱ نوبت اضافه هم دچرخه سوراری در روز ۳ شنبه داشتم رفت و برگشت در حالی که همیشه یک رفت به دانشگاه رو می رفتم!. 

  

۲- سالم خوردن: من بجز جمعه یعنی ۶ روز هفته میو خوردم که این خیلی خوبه! ۳ روز در هفته هم ماهی خوردم در صورتی که من هیچ وقت ماهی دوست نداشتم اما از وقتی که دیدم اینقدر کم کالریه و ساده درست میشه تازه بسیار هم سالمه دارم خودم رو علاقه مند می کنم!    

۳-خوردن آب فراوان : با اینکه ۳ روز رو فراموش کردم که میزان /اب مصرفی رو بنویسم اما در کل خیلی هم خوب بود‌و تقریبا هر وقت دلم چیزی خواست که بخورم یک لیوان آب قبلش خوردم! 

 

نقاط منفی:  

۱-چیز ها نوشته نشده: من در روز کوچولو کوچولو شکلات خوردم که یاد داشت نکردم !از طرفی میزان آب مصرفی ۳ روز هم فراموش کردم! اول هفته قرار بود کتاب توآلایت رو تمام کنم که نکردم و اصلا هم در جدول ننوشنمش!!!!!  

  

۲-دقیق نبودن جدول: به دلیل ننداشتن وزنه آشپز خونه غذا های خونگی دیمی و چشمی کالری هاشون نوشته شده که اصلا دقیق نیستن اما غذا های بسته بندی مثل ماهی ها و شیر سویا و.. دارای کالری مشخص هستن! اگر وارد دهه ۱۲۰ پوند بشم به عنوان جایزه یک ترازو آشپز خانه می خرم! 

 

۳-بجز ۲ روز در هفته من ۵ روزش بیشتر از حد معمول۷۰۰ کالر خوردم حالا ۲ بحث من زیاد خوردم یا اصولا ۷۰۰ کالری کمه؟؟؟!! والا همه ی هدف من این بود که تا کریسمس ۵۵ شده باشم اگه بخوام تا کریسمس ۵۵ بشم اما چون از عهده من خارجه این کار احتمالا هفته دیگرو با ۸۰۰ شروع می کنم و این قول رو میدهم که حالا که من سر کالری کمی کوتاه اومدم منم به تلافی بیشتر از حد مجاز نخورم!!!

 

 

ماکزیمم امتازات ۷۰۰ 

جمع کل امتیازات کسب شده: ۴۹۰

کسری امتیاز:۲۱۰ 

 

در کل هفته خوب و آرومی بود مرسی به همه شما دوستای خوبم که اگه نبودید اینقدر این کار برام آسون نبود ! 

 

هفته ای بهتر و سالمتری رو برای خودمون آرزو می کنم بوس و خدافظ تا فردا شروع هفته ای بهتر!!!

نظرات 52 + ارسال نظر
آب نبات چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ق.ظ http://abnabaaat.blogfa.com/

مرسی عزیزممم
گذاشتم ببینمشون شاید بشن انگیزه

توئیگــــی چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:08 ق.ظ http://130kg.blogfa.com/

پس این هفته اسمش هفته لاغریه . چقد عالی . شاید منم هفته بعد از گلک همچین کاری بکنم . یک هفته رو بنام لاغری نامگذاری و فشار فشور بیارم به خودم .
البته تصمیماتی که گرفتی عالی هستند . امیدوارم این 61 لجباز هم بعد از گذروندن این یک هفته از جلوی چشمت بره کنار .

نیاز (نیروی برتر) چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:18 ق.ظ http://niruyebartar.blogfa.com

قربونت برم من دارم کتاب سوم توئلایت رو میخونم.. نوشته استفنی میر تپلی که فکر کنم بهتره اونم بیاد جدول بکشه و لاغر کنه چون دیگه خیلی داره تپل میشه... بنظرم کتاب اولش بد نیسا اما دومی یه طوری بود حس کردم نویسنده یکم روانیه... در هر حال... غرض از مزاحمت اینکه اعلام کنم من باهات صد در صدددددددددددددددددد موافقم... من بنظرم وقتی توی اینترنت وبلاگ داریم و با همکاری هم داریم کم می کنیم... قشنگش اینه که مواقع خطا بهمون گوشزد بشه و مواقع نیاز تشویقمون کنن و دلداریمون بدن و ما هم متقابلا دوستامونو تنها نذاریم... من به شخصه معتقدم روش تو خیلی هم خوبه... گاهی تلنگر بدجور عاللللللللللللی جواب میده... من نمیدونم کی اعتراض کرده اما اعتراضو بجا نمیدونم.

نیاز (نیروی برتر) چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:24 ق.ظ http://niruyebartar.blogfa.com

خانومی این خورش رو مامانم درست کرده بود و برعکس تصور اولیه من خیلی خوشمزه بود. ازش رسپیشو میپرسم بهت میگم.

شکیبا چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:01 ب.ظ

سلام.مثل اینکه دیر رسیدم.چه سوئ تفاهمی؟ مگه بین بچه ها آدم کم ظرفیتم پیدا می شه؟بهت نمیاد زود رنج باشی.تو باید شرایط و حساسیتهای افراد رو در نظر بگیری.اینقدر تو دنیای واقعی بابت چاقیمون بهمون گیر می دن که حد نداره ما اومدیم اینجا که به هم روحیه بدیم وگرنه هممون اصول لاغری رو بلدیم. بوس

مهدیه چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:05 ب.ظ http://chaghalo.persianblog.ir

قضیه چی بود؟من خبر ندارم؟گیج شدم حسابی

هیچی بابا یکی به من گفت بچه هارو دعوا نکن وقتی زیاد می خورن ناراحتشون می کنی منم توی پست قبلی که پاک کردم کلی دلیل اوردم که من که پدر کشتگی با کسی ندارم می خوام نتیجه بهتر بگیرن بچه ها همین!

عاطفه پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:21 ق.ظ

اووووم پاک کردی پست قبلی رو
امروز همش نگران بودم نکنه از دستم نارحت باشی!

تینا پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:56 ق.ظ http://tinaweightloss.blogfa.com/

بابت کامنتی که برات گذاشته بودم اون کسی که برات پیغام گذاشته بود حسابی دلخور شد و ... خلاصه گفتم اگه شهید شدم بدونی خونم در راه دوستی ریخته شد تموم! (:

می دونم غذای بیرون خوردن درست نیست ولی مریم جون این یه بخشی از لایف استایل اینجاست. مثلا من اگه هفته ای یه بار رو با کسانی که می رم بیرون نرم اون بخش از کارم و هدفهای شخصیم رشد پیدا نمی کنه. البته برای رژیمم اصلا خوب نیست چون هر چفدر هم کم کالری بگیرم باز هم حذاقل ۵۰۰ رو داره ): نمی دونم والا آدم یه چیزی میده یه چیزی می گیره!

توئیگــــی پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:58 ق.ظ http://130kg.blogfa.com/

قرعه از اول هم به نام تو بوده عزیزم . باقی همه بهونه بوده ...
راستی خوب خونه مبارکی باید میومدن پیشتون دیگه . با چشم روشنی و اینا . پس این اولین مهمونی خونه جدید بود که با قورمه سبزی و 12 نفره برگزار شد :)

ثمانه پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:30 ق.ظ http://www.fitsho.blogfa.com

سلام خانومی......... ترکوندی با این همه مهمون.... خداییش سخته......
وزن ۶۱ با اینکه اعصابت رو بهم ریخته ولی تبریک میگم... تو برنده شدی من وزنم جهید بالا

توئیگــــی پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ق.ظ http://130kg.blogfa.com/

من خبر از فوتی نداشتم ! شماها زودتر خبر دار میشین راه دور ! خدا رو شکر که برای اقوامتون اتفاقی نیفتاد . خداوند به مردم ایران قلوپ قلوپ صبر عطا کنه . برای همه چی ............

سوگند پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:02 ب.ظ http://myfitness.blogfa.com/

سلام عسلکم
اولاً خسته نباشی از اسباب کشی و بعدشم مهمونی اجباری که تو خونتون گرفتی :)
راستی شما 250 نفر رو از کجا شنیدین ؟ من همچین چیزی نشنیدم...
شنیدم دیروز خیلی شلوغ شده...

سوگند پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 ب.ظ http://myfitness.blogfa.com/

راستی مریمی
من برات 2 تا آفلاین گذاشته بودم مثل اینکه یکیش نرسیده ، فعلاً که مسنجر قطعه ، اما بعداً دوباره برات میذارم .
خیلی بده که اینجا کامنت خصوصی نداره :(

من خوبم پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 ب.ظ

خوچگله.زی زی گفته بود دوروز ۵ تا موز+۵ لیوان شیر به صورت شیر موز بخورین لاغر می شین( فک کنم یهو آدم اسهال می گیره راحت می شه! ) من یکشنبه دوشنبه اینکارو می کنم که تنهام. خوش باشی.

فاطمه جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ http://fatima1383.persianblog.ir/

سلام میدونی به وبت که میام فقط برای اینکه انگیزه بگیرم و ورزش کنم.. جی کارکنم بدنم خشک شده و اصلا ورزش تحرک بازی ندارم از کجا شروع کنم خیلی تنبل وسست شدم همش کارم نشسته است..

عاطفه جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:28 ب.ظ http://www.tifi.blogfa.com

اونوقت این کثافتا توو اخبارشون اعلام می کنن هیچ کشته و زخمی توو زلزله بندر عباس نداشتیم!
وافعا که!
ولی خیلی وحشت ناک بود!
بیشتر خونه های قدیمی آسیب دیده
آخه توو خود اخبار اون خونه های درب و داغون رو نشون میده ولی بازم میگه بدون تلفات!!!!!!!!!!!!
ا

آب نبات جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:45 ب.ظ http://abnabaaat.blogfa.com/

دوست دارم

نیلوفر جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:45 ب.ظ

سلام مریم جون
به نظرم دو روزه آپ نکردی، ولی خونه جدید مبارک ، مهمانداری هم خسته نباشی،

عسل جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:24 ب.ظ http://nazanin64.blogsky.com

سلام خانوم خوشگله. زودی بیا جدول جمعه رو بذار که قراره من از این به بعد مشتری شم!

عاطفه جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:33 ب.ظ

به به چه شیرینی هایی!!!!!
دلم خواست
واقعا خوش سلیقه ای با این تزیینات خوشگل!!!
عالی تزیینشون کردی

عاطفه شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:24 ق.ظ

دلم واست تنگ شده!
همش توو این ۳ ساعت هی اومدم وبلاگت ببینم آپ نکردی!
ولی نه مثل اینکه خوابی

تینا شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:03 ق.ظ http://tinaweightloss.blogfa.com/

بابا هنرمند! چقدر خوشگل شده این شیرینیهات... برا عید سفارش میگیری؟ (:

کالریها رو تو http://www.healthylivingonline.com نگه میدارم. خوبیش اینه که می تونی مواد مثلا قورمه سبزی رو توش وارد کنی خودش حساب می کنه. یه دفعه میدی بعدش راحتی دیگه!

توئیگــــی شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:17 ق.ظ http://130kg.blogfa.com/

واییییییییی چقده خوشگل و اشتها برانگیزن اینا .... خیلی باسلیقه ای مریم بانو

زی زی شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:14 ق.ظ http://zeinab20.blogfa.com

من یادمه که اومدم واسه همین پستت کامنت گذاشتم ..... نکنه اونم پاک شده ..
خب میبینم که یه کدبانوی دیگه به کدبانوهای گروه اضافه شده ..البته تو کدبانو بودی ها فقط بالفعل بودنت الان تظاهر کرده خیلی خیلی خوشگل و گوگوری ان بیسکویت هات مریم میشه دستورشون رو هم بذاری ؟
در مورد مهمونی هم چیز عجیبی اتفاق افتاده ها

[ بدون نام ] شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ق.ظ

عکس از خونه ی جدید
باهاش موافقی که بذاری؟

فاطمه شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:55 ب.ظ http://fatima1383.persianblog.ir/

میشه دستو ر این شیرینی رو بزاری چیز خوشمزه ای به نظر میاد

من خوبم شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:52 ب.ظ

من الان دارم از این کوکی! های خوچگل دل ضعفه می گیرم بابا به فکر ملت باش اینجا رژیمی رد می شه خوب!

نیلوفر شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:48 ب.ظ http://niloofarj.blogspot.com/

وای چه شیرینیهای خوشمزهای، بابا هنرمند، با سلیقه ، قناد، کدبانو،، خیلی خوشگل شده ، خوش به حال اونهایی که میخورن

نیاز (نیروی برتر) شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:29 ب.ظ http://niruyebartar.blogfa.com

مریم بانو تو که همه چی تمومی... من الان هوس اون کوکی ها رو کردم چی کار کنممممممممممممممممممم

آب نبات شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:42 ب.ظ http://abnabaaat.blogfa.com/

وااای دلم خواست

تینا یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:14 ق.ظ

پارتی چطور بود؟ نمک گیرت که نکردن؟ ولی خداییش خیلی شیرینیهات خوشگلن... حتما خوشمزه هم هستن. من از ترسم از اینا درست نمی کنم! میشینم همه رو خودم می خورم!

سوگند یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:44 ق.ظ http://myfitness.blogfa.com/

نوش جونت مریمی اما آخه چرا سید اینکارو کرد ؟ لااقل سرتو گرم میکرد که یادت نیفته میز دسری هم هست ...
راستی ما عکس کوکی ندیدیم ها...

اینبار آفلاین های من اومد یا نه ؟

عسل یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:20 ق.ظ http://nazanin64.blogsky.com

سلام عزیزم. مرثی. آره درسته که الان سه کیلو میخوام کم کنم. اما این وبلاگ جدید نیست. خیلی وقته دارمش. منتها مدام آرشیوشو حذف می کنم. یا اینکه کل وبلاگو حذف می کنم و دوباره می سازم که بیشتر به این دلیله که حاطرات شخصیمو هم می نوشتم و دوست نداشتم مداوم رو نت بمونه. مساله فقط هیمن ۳ کیلو نیست که. پارسال با همین وبلاگ ۱۴ کیلو کم کردم. یک سال گذشت و حالا دوباره سه کیلو دیگه هم میخوام کم کنم. لینکت می کنم و بازم میام بهت سر می زنم.

زی زی یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:03 ق.ظ http://zeinab20.blogfa.com

اونی که عکس خواسته بود من بودم
ها
کلی از خوندن پرخوری هات خندیدم ..منم دیشب کلی لوبیا پلو زدم به رگ امروز هم کلی نون و تخم مرغ و پنیر و موز هه هه

توئیگــــی یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ب.ظ http://130kg.blogfa.com/

آخخخخ که چقدر با این حس آشنا هستم ....... بهشت برین و جهنم بعدش .... نمیخوام الکی بهت دل داری بدم هاااا . اصلا . میدونم آدمی هستی که واقعیت رو دوست داری بشنوی .
واقعیت اینه که دمت گرم . به بدنت حال دادی . واقعیت بعدی هم اینه که بعد از تقلب متابولیسم میره بالا و بدن چند روزی بهتر وزن کم میکنه :)
شنیدی که از آجرهائی که به سمتت پرتاب میشه میتونی دیوار بسازی ....... حالا با این حالی که به بدنت دادی ، یک هفته بیشتر ورزش و دوچرخه سواری کن . حله :)

عاطفه یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:36 ب.ظ

فک کن دیروز تا امروز رو حدود ۴۰۰۰ تا خوردی
حالا باقی می مونه ۵ روز باقی مونده با ۲۰۰ کالری حالا ما میگیریم ۲۵۰۰!
یعنی این ۵ روز فقط روزی ۵۰۰ کالری!
اجازه داری در حد ۷۰۰ هم میل بفرمایی در صورتی که روزی ۲ ساعت ورزش داشته باشی خانوم جان(عروسک معلمای اول دبستان)

ولی اشگال نداره تو اندامت خوبه نمیخواد زیاد به خودت سخت بگیری آروم آروم کم کنی هم به جایی بر نمیخوره (عروسک عاطفه)

نیلوفر یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:57 ب.ظ http://niloofarj.blogspot.com/

سلام خانومی،
بابا حالا یه حالی دادی به خودت این همه لعن و نفرین و جهنم نداره، حالا این دفعه رو گذشت کن و ببخش ،
ولی خیلی خوب داری پیش میری ، همین که این همه مسافت رو با دوچرخه میری خیلی عالیه
راستی یه سؤال فضولی ، اگه دوست داشتی جواب بده، با بچه های خارجی درس میدی مشکلی پیدا نمیکنی توی حرف زدن باهاشون و خوب میفهمیشون؟

تینا یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:02 ب.ظ http://tinaweightloss.blogfa.com/

والله چی بگم؟! تو که انگار خود منی! (: همینه دیگه ما دست و پامون جلوی شیرینی شل میشه! اگه فهمیدی چیکارش کنی به من هم بگو! حالا مثل شانون تصمیم بگیر تا آخر هفته شیرینی نخوری.

سس کرن بری رو من ترش دوست دارم. خود کرن بری رو با کمی آب می پزم تا له بشه. اما اگه شیرین دوست داری یه کمی شکر بزن بهش. به همین سادگی حاضر میشه. می دونی چرا تنکس گیوینگ کانادا و امریکا با هم فرق داره؟ برای اینکه هوا اینجا زودتر سرد میشه و محصولات هم زودتر میرسن. الان دیگه توی مزارع فراست شده و محصولاتشون تقریبا تموم شده.

عاطفه دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:01 ق.ظ

بابا قلیوووونی!
منم دلم خواست تجربه کنم!
این فریزری هم کاره خوبی میکنی!
یه وقت ببینه جاسازیت رو ببینه چهرش دیدنیه!

نیاز (نیروی برتر) دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:31 ق.ظ http://niruyebartar.blogfa.com

من الان از اون سوپه میخوام مررررررررررررررررریم جوووووووووووووون... اسم سوپ سیب زمینی اوردیو منو کشتی... ادمی به شکمویی خودمو خودت فکر نکنم پیدا بشه... ما دوتا باحالیم نه... من اصلا موندم اونایی که نسبت به غذا بی تفاوتن چه جوریه؟ اصلا میشه؟ :)))))))))))))

عسل دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:16 ب.ظ http://nazanin64.blogsky.com

کجایی؟ بیا ببینم امروز چقدر خوردی؟ بوس.

من ۱ روز از شماها عقب ترم هر روز می نویسم ولس کمی دیر میشه

میس ری دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:38 ب.ظ http://missrei.blogfa.com/

سلام
موفق باشید شنیدم که جالب می نویسین

مرسی عزیزم تو هم موفق باشی بهت سر می زنم

عاطفه دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:51 ب.ظ

به به سووووووپ اونم خامه ایی!!!
ولی ایول داره وورزشتااااا

بابا کمه از یک وزنی به بعد باید درست حسابی ورزش کرد و ایلا آدم کم نمی کنه۱۱

عسل دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:27 ب.ظ http://nazanin64.blogsky.com

آها. من قدم ۱۵۴ هستش. در مورد روزهای کشیکم هم :
صبح که خونه یه چیز می خورم. ظهرهای روزهایی که کشیکم برام از رستوران غذا میارن. ولی من در خوردن همون هم رعایت می کنم. مثلا امروز فقط شش قاشق پلو و ۱ سیخ کوبیده خوردم. عصر هم چای میخورم. حوالی ۱۹:۳۰ میرسم خونه که معمولا اشتها ندارم. شاید یه میوه بخورم. راستی گاهی با خودم یه میان وعده می برم. تو محل کارم توی هر کدوم از اتاق ها یه یخچال داریم و بنابراین اختصاصی خودمونه. یه سری میوه برا خودم گذاشتم تو یخچالم و از همون استفاده می کنم.
اینم شرح کامل. بوس. راستی پیشنهاد میدم این کلمه ی شیکمو رو از روی عنوان وبت بردار. انرژی منفی بهت تلقین می کنه ها. بوس.

نیاز (نیروی برتر) دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:08 ب.ظ http://niruyebartar.blogfa.com

منم گوشی رو برنداشتم عزیزم... قربون اینهمه محبتت :)

آب نبات سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ق.ظ http://www.abnabaaat.blogfa.com

فدات شم گلم
حتما
راستی من خواستم رمز بدم بهتون اما اینجا نشد یعنی خصوصی نداره :(

تینا سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:56 ق.ظ http://tinaweightloss.blogfa.com/

مردا دوست دارن از این قرتی بازیها در بیارن که غذای تازه و ... خودشون که تنها باشن که فقط فست فوود می خورن!

وای چه سوپی... من هم دلم خواست (:

چقدر گپتون ارزونه. من این هفته با برادرزاده هام رفتم زیر ۸۰ دلار شلوار نداشت!

پامپکین پای که کاری نداره. دیروز البته کیک کدو درست کردم. اگه کدو خور هستی خیلی خوشمزه است. دستورش رو از توی www.allrecipes.com در اوردم.

زی زی سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:23 ق.ظ http://zeinab20.blogfa.com

همه اش کارای خوب کردی دیگه ... بعدشم این همه دوچرخه سواری عالیه که ..بعد نهار سوپ می خوری چی میشی گشنه ات نمیشه زودی ؟
در مورد اقایون ..خیلی هم دلشون بخواد ..خیلی هم همین غذا رو هم جلوی شوهراشون نمیذارن .. من خیلی فریزری درست نمی کنم اما اگه درست کنم هم عین تو مشکل جاسازی دارم و هم این که از بویش می فهمه ..لعنتی ها اگه بخوان دستت رو رو کنن هوششون میشه بالای 200 .اما اگه بخوان کره رو از تو یخچال پیدا کنن میگن اول بگو ببینم رویش نوشته کره یا ننوشته ؟ یه بار یخچالمون فقط تویش یه کره بود ..از فقر نبود ها ..از تنبلی بود بعد هی دم یخچال می پرسید کره کدومه ..اخر هم پیداش نکرد .... بعد فکر کردم ختما رفته خرید کرده اومدم تو یخچال رو که دیدم میخواستم بکشمش ...
هی

هه هه هه هه به خدا راست میگی این کره و یخچال خدا بود هه هه هه!! وای خدا نکنه بخوان آشپزی کنن اینقدر می پرسن این کجاست اون کجاست بعد از کلی سوال و جواب میایی میبینی آشپز خونه کثیف همه کابینتا باز گاز افتضاح بعد مثلا یک نیمرو درست کردن رفتن!!

سوگند سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:53 ق.ظ http://myfitness.blogfa.com/

عجب روزی بود این روز سلامت
منم دلم خواست ! حالا هفته دیگه که سرم خلوت شد یه همچین برنامه ای میذارم...
انقدر دلم هوس دوچرخه کرد ؛ کاش ما هم اینجا با دوچرخه میرفتیم بیرون ...

وای من باید یه فصل حراج بیام اونجا کلی خرید کنم :))

اینشالا چرا که نه بهترین فصل حراج ۱ ماه قبل از کریسمسه عالیه همه چی

گل دختر سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ب.ظ http://mannequin.blogfa.com/

دوست جدید داریم ، آدرسش تو وب من هست ، انرژی بفرستید لطفا .[ماچ]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد